رده بررسی ریسک در زندگی روزمره ما چه نقشی دارد؟

ریسک در زندگی روزمره ما چه نقشی دارد؟

بررسی
نویسنده: رضا عبدی
29 آبان 1403
ریسک در زندگی

در دنیای واقعی ما هر روز با «ریسک در زندگی» سروکار داریم. برای مثال، صبح زود وقتی در آخرین لحظه ممکن از خانه خارج می‌شویم، ریسک «دیر رسیدن به سر کار» را به جان می‌خریم. وقتی به یک رستوران جدید می‌رویم، این ریسک وجود دارد که غذای آن‌جا را دوست نداشته باشیم. اما بازدهی انتظاری مثل چند لحظه بیشتر در رختخواب بودن یا پیدا کردن یک غذای جدید، باعث می‌شود که احساس کنیم این تصمیم‌ها ارزش ریسک کردن دارند.

مشکل اینجاست که بیشتر ما درک درستی از معنای ریسک نداریم. تصور ما از ریسک به صورت رابطه علت و معلولی است. یعنی اگر این کار را بکنیم، آن اتفاق رخ خواهد داد. اما زندگی واقعی به ندرت این‌طور پیش می‌رود. هر ریسکی که می‌کنیم، ما را با یک بازه وسیع از خروجی‌های احتمالی مواجه می‌کند و نادیده گرفتن همین خروجی‌های احتمالی باعث گرفتاری ما می‌شود!

ریسک در زندگی باید در خدمت یک هدف روشن باشد

وقتی می‌خواهید یک تصمیم پرریسک و شجاعانه بگیرید، چه کار می‌کنید؟ بدون در نظر گرفتن نتیجه، چشم‌تان را می‌بندید و در آن شیرجه می‌زنید؟ اگر چنین کاری می‌کنید شاید بهتر باشد که یک‌بار دیگر در مورد استراتژی مدیریت ریسک در زندگی خود فکر کنید.

نکته اساسی اینجاست که هر ریسکی باید با در خدمت یک هدف روشن و مشخص باشد. بدون داشتن یک هدف مشخص از کجا بفهمیم که آیا یک موقعیت خاص، ارزش ریسک کردن دارد یا نه؟ اولین قدم این است که باید هدف خود را روشن کنید. اگر می‌خواهید شغل خود را برای کسب درآمد بیشتر عوض کنید، قبل از هر چیز باید به این فکر کنید که دقیقا با چه مبلغی راضی می‌شوید و با این پول می‌خواهید چه کار کنید؟

همین که هدف خود را مشخص کنید باعث می‌شود که بتوانید راه‌هایی کم‌ریسک‌ یا حتی بدون ریسک برای تحقق هدف خود پیدا کنید. آن وقت متوجه می‌شوید که همیشه مجبور به پذیرش ریسک بالا نیستید.

یک مثال از خرید خانه

فرض کنید که دارید به دنبال خانه می‌گردید. شما برای یک خانه با متراژ و موقعیت جغرافیایی مشخص، یک بودجه مشخص در نظر گرفته‌اید. حالا ممکن است خانه دلخواه خود را با قیمتی بیشتر از بودجه خود پیدا کنید. در این صورت شاید مجبور باشید به سراغ یک گزینه کوچک‌تر بروید. اگر نتوانید بودجه خود را افزایش دهید، کاهش متراژ یک راهکار بدون ریسک است. پرسش اساسی این است که هدف نهایی شما متراژ خانه است یا بودجه‌ای که می‌خواهید برای خرید خانه بپردازید؟

باید توجه داشته باشیم که رسیدن به هدف بدون پذیرش ریسک در زندگی، بهای سنگینی دارد. اما چطور بفهمیم که یک موقعیت پرریسک، ارزش ریسک کردن را دارد؟

بررسی نتایج گذشته، بدترین روش برای محاسبه ریسک در آینده است؟

چطور تصمیم می‌گیرید که چه ساعتی از خانه بیرون بروید تا به موقع به محل کار خود برسید؟ فرض کنید شما باید ساعت هشت صبح سر کار باشید و فاصله شما با محل کار معمولا نیم ساعت است. پس اگر هر روز راس ساعت ۷:۳۰ از خانه خارج شوید، هر روز به موقع می‌رسید؟ معلوم است که نه! در دنیای واقعی ممکن است هزاران مشکل پیش بیاید.

وقتی در حال اندازه‌گیری ریسک هستیم، با یک خروجی محتملِ روشن طرف نیستیم. ما باید تمامی احتمالات ممکن را در نظر بگیریم. با این که معمولا نیم ساعت در راه هستیم، اما اگر باران بگیرد، طبیعتا دیرتر به محل کار می‌رسیم. معمولا یک تصادف سنگین رخ نمی‌دهد و اتوبان بسته نمی‌شود. اما این یک احتمال است و شاید امروز رخ بدهد. هر اندازه که به موقع رسیدن برای ما مهم‌تر باشد، باید احتمالات بیشتری را در نظر بگیریم. درک این مفهوم برای تصمیم‌های عادی روزمره کار سختی نیست. اما وقتی می‌خواهیم ریسک در زندگی را در ابعادی بزرگ‌تر (مثل کسب‌وکار یا اقتصاد کلان) اندازه بگیریم، وضعیت بسیار پیچیده‌تر خواهد شد.

یک مثال از هالیوود

هالیوود را در نظر بگیرید. ساختن یک فیلم با بودجه چند میلیون دلاری، کار پرریسکی است. به همین دلیل وقتی یک فیلم خیلی خوب می‌فروشد، تهیه‌کننده تلاش می‌کند یک فیلم دیگر شبیه به همان فیلم تولید کند. اگر ما به کمک اطلاعات گذشته قادر بودیم آینده را پیش‌بینی کنیم، تمام فیلم‌های تولیدشده، پرفروش می‌شدند.

اما در واقعیت این اتفاق نمی‌افتد. با بررسی فروش فیلم‌ها متوجه می‌شویم که درآمد استودیوهای فیلم‌سازی از یک توزیع نرمال پیروی نمی‌کند. اتفاقا تعداد کمی فیلم پرفروش می‌شوند و بسیاری از فیلم‌ها با ضرر مواجه می‌شوند. همین موضوع باعث می‌شود که نتوانیم از قبل پیش‌بینی کنیم که چه فیلمی گل می‌کند و چه فیلمی شکست خواهد خورد.

مشکل بزرگ بعدی برای سنجش ریسک، نداشتن اطلاعات کافی است. برای پیش‌بینی دقیق ریسک، به یک جریان دائمی از اطلاعات دقیق نیاز داریم. ولی نکته اینجاست که اطلاعات، خیلی سریع بیات می‌شوند. کارهایی مثل پیش‌بینی فروش فیلم کار بسیار سختی است. چون شب می‌خوابید و صبح بیدار می‌شوید و متوجه می‌شوید اطلاعات لازم برای تحلیل این بازارها به کلی تغییر کرده‌اند. پس اگر می‌خواهید یک فیلم پرفروش بسازید، نباید ریسک را بر اساس تصمیم‌های خود در گذشته بسنجید.

درک ما از ریسک در زندگی همیشه منطقی نیست

میلیون‌ها نفر با این که به خوبی می‌دانند به احتمال زیاد برنده نخواهند شد ولی در لاتاری شرکت می‌کنند. شرکت‌کنندگان لاتاری، با خرید بلیت می‌دانند که در حال دور ریختن پول خود هستند. ولی چرا در لاتاری شرکت می‌کنند؟ اقتصاددانان ما را زیان‌گریز می‌دانند. البته این فرض خیلی هم اشتباه نیست، چراکه ما قطعا از زیان متنفریم. اما اوضاع به همین سادگی هم نیست. وقتی به تمام خروجی‌های محتمل فکر می‌کنیم، هر احتمال برای ما یک بار احساسی متفاوت دارد. اقتصاددانان اسم این رابطه احساسی را «مطلوبیت» می‌گذارند. گاهی برای ما اهمیت مطلوبیت بیشتر از ارزش ذاتی است.

یک مثال از بازی پوکر

تصور کنید در یک تورنومنت پرریسکِ پوکر بازی می‌کنید. جایزه نهایی ده میلیون دلار است. می‌توانید امیدوار باشید که همه پول را ببرید یا با رقیب خود توافق کنید و جایزه را با او نصف کنید. پنج میلیون دلار هم پول کمی نیست. پس بهتر است که این گزینه امن و بدون ریسک را انتخاب کنید. اما اگر رقیب شما میلیاردر باشد چطور؟ برای او پنج میلیون دلار آن‌قدرها وسوسه‌کننده نیست و ترجیح می‌دهد بازی فینال برگزار شود. چون تجربه پیروزی در بازی فینال برای او بیشتر از پنج میلیون دلار مطلوبیت دارد.

این که ما مطلوبیت را مهم‌تر از ارزش بدانیم باعث می‌شود که در مورد میزان قطعیت تصمیم‌های خود دچار اشتباه شویم. مثلا ممکن است به گزینه‌هایی که احتمال بسیار کمی دارند، وزن احساسی بسیار زیادی بدهیم. هیچ‌کس با فرض این که قرار است ببازد در لاتاری شرکت نمی‌کند. ما باور داریم که در نهایت اسم ما در می‌آید، باوری که احتمالا هرگز رخ نخواهد داد.

به سادگی ممکن است ریسک را طوری توصیف کنیم که به این تکانه‌های عاطفی دامن بزند. مثلا ممکن است در ذهن خود بگویید «بدون آن که بازی کنی محال است برنده بشوی». گزاره‌ای که درست است. اما اگر این جمله را به شکلی «درست‌تر» می‌نوشتیم، آیا باز هم بازی می‌کردید؟ «بدون آن که بازی کنی محال است برنده بشوی، اما اگر بازی کنی هم به احتمال بسیار زیاد برنده نخواهی شد».

درنتیجه، برای سنجش درست ریسک در زندگی باید حواس‌مان باشد که اطلاعات چطور به ما ارائه می‌شود. پس برای این که بتوانیم در مورد ریسک قضاوتی درست داشته باشیم، لازم است که مزایا و معایب هر انتخاب را به درستی درک کنیم.

متنوع‌سازی، ریسک‌های غیرضروری را حذف می‌کند

ریسک به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شود: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.

ریسک غیرسیستماتیک، مخصوص یک دارایی خاص است. مثل اثری که برکنارشدن مدیرعامل یک شرکت، روی قیمت سهام آن شرکت دارد. اما ریسک سیستماتیک روی کل ساختار اثر می‌گذارد. مثلا در صورت بروز رکود اقتصادی، کل بازار سرمایه ضربه می‌خورد، نه فقط پرتفوی شما. طبیعتا ما نمی‌توانیم در مورد ریسک‌های سیستماتیک کار خاصی انجام دهیم، پس باید روی ریسک غیرسیستماتیک تمرکز کنیم و ببینیم چطور می‌شود آن را کاهش داد. یکی از راه‌های کاهش ریسک‌های سیستماتیک «متنوع سازی» است. در ریسک سیستماتیک شما ممکن دچار اشتباه هم بشوید مانند مورد شگفت‌انگیز خرید در دوران بی‌پولی که به تئوری اثر رژ لب در اقتصاد شهرت دارد.

ادامه مثال هالیوود

یادتان هست در مورد هالیوود صحبت کردیم؟ شرکت‌های فیلم‌سازی به جای یک یا دو فیلم، تعداد زیادی فیلم تولید می‌کنند تا پرتفوی متنوعی از آثار داشته باشند. به این ترتیب چند اثر موفق، هزینه تولید تمام آثار را پوشش می‌دهد. آن‌ها همچنین پلتفرم‌های نمایش فیلم را نیز متنوع می‌کنند: سینما، تلویزیون، شبکه خانگی، دی‌وی‌دی و غیره.

علم و فناوری باعث شده که امروز متنوع‌سازی بسیار کارآمد باشد. درست است که نمی‌شود با کامپیوتر فیلمی ساخت که حتما پرفروش شود، اما کامپیوتر به تولیدکنندگان این امکان را می‌دهد که در زمان کم‌تر، فیلم‌های بیشتری بسازند و بعدها هم فیلم‌ها را به تعداد بیشتری مخاطب عرضه کنند. اما متنوع‌سازی «گُلِ بی‌خار» نیست. از یک سو با کاهش ریسک غیرسیستماتیک، احتمال دستیابی به یک سود چشمگیر (مثل رشد اعجاب‌آور سهام گوگل) از بین می‌رود، از سوی دیگر یک پرتفوی متنوع هنوز هم در برابر ریسک سیستماتیک آسیب‌پذیر است.

راستش را بخواهید، مدیریت ریسک یک علم دقیق نیست. مردم غیرقابل‌پیش‌بینی هستند. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید برای هر سناریوی ممکن یک برنامه مشخص داشته باشید. با این وجود آموزش، آمادگی و انعطاف می‌تواند به ما کمک کند که تصمیم‌هایی بهتر بگیریم و با خیالی آسوده‌تر ریسک کنیم.

مطالبی که ممکن است به آن علاقه داشته باشید

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

وام بدون ضامن
×
وام بدون ضامن
تا ۲۰۰ میلیون تومان
ویپاد | ترابانک پاسارگاد