اثر خانه اول (Home Bias)؛ چرا ترجیح میدهیم در بازار داخلی سرمایهگذاری کنیم؟
وقتی صحبت از سرمایهگذاری میشود، بسیاری از سرمایهگذاران تمایل دارند داراییهای خود را در کشور خودشان نگه دارند. حتی اگر بدانند که بازارهای خارجی بازده بالاتری دارند یا تنوع بیشتری ارائه میدهند، باز هم انتخابشان معمولاً بازار داخلی است. این پدیده در اقتصاد رفتاری با عنوان اثر خانه اول (Home Bias Effect) شناخته میشود؛ یعنی تمایل بیش از حد سرمایهگذاران به نگهداری بخش عمدهای از دارایی خود در بازار سرمایه کشور خودشان، حتی زمانی که این تصمیم از نظر تئوریک، بهینه نیست.
اما چرا چنین رفتاری داریم؟ آیا ناشی از تعصب است؟ یا دلایل عقلانی و ساختاری پشت آن وجود دارد؟ در این مطلب از رده، اثر خانه اول را از جنبههای روانی، اقتصادی، فرهنگی و نهادی بررسی میکنیم و خواهیم دید چگونه این پدیده میتواند بر بازده و ریسک سرمایهگذاران اثر بگذارد.
مفهوم اثر خانه اول (Home Bias) چیست؟
اثر خانه اول مفهومی است که نخستین بار در دههی ۱۹۸۰ در مطالعات مالی بینالمللی مطرح شد. طبق نظریه کلاسیک سرمایهگذاری، افراد باید پرتفوی (سبد سرمایهگذاری) خود را بهگونهای متنوعسازی کنند که ریسک را کاهش دهند و بازده را افزایش دهند.
این یعنی بخشی از سرمایه باید در بازارهای خارجی نیز سرمایهگذاری شود. به عنوان مثال، اگر اقتصاد داخلی با رکود مواجه شود، سرمایهگذاری خارجی میتواند ضرر را جبران کند. اما در واقعیت، آمارها نشان میدهد اکثر سرمایهگذاران بر خلاف این اصل رفتار میکنند.
بهعنوان نمونه، مطالعات نشان دادهاند که در دهه ۲۰۱۰، بیش از ۸۰ درصد دارایی سرمایهگذاران آمریکایی در شرکتهای داخلی بوده، در حالی که آمریکا تنها حدود ۴۰ درصد از ارزش کل بازار سهام جهان را تشکیل میدهد. همین نسبت در کشورهای دیگر حتی بالاتر است. برای مثال، سرمایهگذاران ژاپنی بیش از ۹۵ درصد از داراییهای خود را در اوراق بهادار داخلی نگه میدارند.
این شکاف میان تخصیص بهینه بینالمللی سرمایه و واقعیت رفتاری سرمایهگذاران، همان چیزی است که اثر خانه اول نامیده میشود.
دلایل روانشناختی اثر خانه اول
یکی از ریشههای اصلی این پدیده، عوامل روانشناختی و رفتاری است. انسانها ذاتاً تمایل دارند به محیطهای آشنا، نزدیک و قابل درک اعتماد کنند. در ادامه چند مورد از مهمترین دلایل روانی اثر خانه اول را بررسی میکنیم.
آشنایی و درک بیشتر از محیط داخلی
افراد معمولاً احساس میکنند از اقتصاد کشور خود، برندهای داخلی و سیاستهای اقتصادی دولت شناخت بیشتری دارند. وقتی شما در تهران زندگی میکنید و هر روز اخبار بورس ایران را میشنوید، بهطور طبیعی درک بیشتری از شرایط دارید تا مثلاً از بورس کرهجنوبی. این حس آشنایی، نوعی توهم دانایی ایجاد میکند و فرد را به سمت سرمایهگذاری در محیطی که «قابل پیشبینیتر» به نظر میرسد، سوق میدهد.
تعصب ملی و احساس تعلق
یکی دیگر از عوامل پنهان، احساس تعلق ملی و اعتماد فرهنگی است. سرمایهگذاران در بسیاری از کشورها باور دارند که سرمایهگذاری در شرکتهای داخلی به رشد اقتصاد کشورشان کمک میکند، یا این که خرید سهام شرکتهای ملی نوعی «حمایت از تولید داخلی» است. این نگرش عاطفی، تصمیم سرمایهگذاری را از مسیر عقلانیت صرف خارج میکند.
ترس از ناشناختهها
بازارهای خارجی برای بسیاری از مردم پر از ابهام است: قوانین مالیاتی متفاوت، نوسانات ارزی، زبان ناآشنا و حتی ریسکهای سیاسی یا فرهنگی. این ترس از ناشناختهها باعث میشود سرمایهگذار احساس کند کنترل کافی بر داراییهای خارجی خود ندارد. در مقابل، سرمایهگذاری داخلی حس کنترل و امنیت بیشتری ایجاد میکند، حتی اگر از نظر مالی کمبازدهتر باشد.
اثر اعتماد
اعتماد نقش حیاتی در تصمیمگیریهای مالی دارد. سرمایهگذاران تمایل دارند به نهادهای داخلی (بانکها، کارگزاران، بورس و دولت) بیشتر اعتماد کنند تا به نهادهای خارجی که با آنها آشنا نیستند. این تعصب اعتماد یکی از محرکهای اصلی اثر خانه اول است.
دلایل ساختاری و اقتصادی اثر خانه اول
علاوه بر دلایل رفتاری، مجموعهای از عوامل اقتصادی، نهادی و ساختاری نیز در شکلگیری اثر خانه اول نقش دارند. در واقع، گاهی تصمیم سرمایهگذار برای ماندن در بازار داخلی، انتخابی اجباری است نه صرفاً احساسی.
موانع قانونی و محدودیتهای ارزی
در بسیاری از کشورها، سرمایهگذاری در داراییهای خارجی نیازمند مجوز، حداقل سرمایه یا پرداخت مالیاتهای سنگین است. بهویژه در کشورهایی که کنترل سرمایه و محدودیت ارزی وجود دارد، خروج سرمایه دشوار است. بنابراین، سرمایهگذار چارهای جز سرمایهگذاری داخلی ندارد.
هزینههای تراکنش و دسترسی محدود
سرمایهگذاری بینالمللی مستلزم استفاده از کارگزاران خارجی، پرداخت کارمزدهای بینالمللی و مواجهه با هزینههای تبدیل ارز است. برای سرمایهگذاران خرد، این هزینهها میتواند آنقدر زیاد باشد که بازده نهایی را کاهش دهد. در نتیجه، گزینه داخلی منطقیتر به نظر میرسد.
تفاوت در اطلاعات و شفافیت بازارها
در دسترس نبودن اطلاعات مالی دقیق از شرکتهای خارجی، زبان گزارشگری متفاوت و عدم آشنایی با مقررات حسابداری سایر کشورها، باعث میشود سرمایهگذار نتواند بهدرستی ریسک و بازده شرکتهای خارجی را ارزیابی کند. در مقابل، دسترسی آسان به گزارشهای داخلی و رسانههای محلی، تصمیمگیری در بازار داخلی را سادهتر میسازد.
پیامدهای اثر خانه اول بر سبد سرمایهگذاری
اگرچه سرمایهگذاری داخلی حس امنیت بیشتری دارد، اما از نظر علمی، تمرکز بیش از حد بر بازار داخلی میتواند پیامدهای منفی زیادی داشته باشد. مهمترین آنها عبارتاند از:
کاهش تنوع پرتفوی
متنوعسازی یکی از اصول طلایی سرمایهگذاری است. اما وقتی بیشتر سرمایه در بازار داخلی متمرکز باشد، سرمایهگذار در برابر نوسانات اقتصادی کشور آسیبپذیر میشود. برای مثال، رکود در بازار مسکن یا سقوط بورس داخلی میتواند بهسرعت کل پرتفوی را تحتتأثیر قرار دهد.
افزایش ریسک سیستماتیک
وقتی سرمایهگذاری فقط در یک کشور انجام شود، پرتفوی در برابر ریسکهای سیستماتیک ملی مانند تحریم، تورم، بیثباتی سیاسی یا تغییرات نرخ بهره آسیبپذیر میشود. در حالی که سرمایهگذاری بینالمللی میتواند این ریسکها را بین چند اقتصاد مختلف تقسیم کند.
از دست دادن فرصتهای رشد جهانی
بازارهای نوظهور، فناوریهای جدید یا شرکتهای چندملیتی بزرگ در کشورهای دیگر پتانسیل این را دارند که بازده بالایی داشته باشند. با محدود کردن سرمایهگذاری به بازار داخلی، سرمایهگذار از این فرصتهای رشد جهانی محروم میماند.
کاهش کارایی پرتفوی
مطالعات متعددی نشان دادهاند که سرمایهگذاران با ترکیب داراییهای داخلی و خارجی میتوانند نسبت ریسک به بازده (Sharpe Ratio) را بهبود دهند. اما اثر خانه اول باعث میشود این فرصت از بین برود و کارایی پرتفوی کاهش یابد.
وضعیت ایران و رفتار سرمایهگذاران داخلی
در کشورمان نیز اثر خانه اول بهطور گسترده دیده میشود. اغلب سرمایهگذاران ترجیح میدهند داراییهای خود را در قالب سپرده بانکی، مسکن، طلا یا سهام شرکتهای داخلی نگهداری کنند. دلایل این موضوع را میتوان در چند محور خلاصه کرد:
- محدودیتهای ارزی و تحریمها که سرمایهگذاری خارجی را دشوار کرده است.
- ریسکهای بالای بازارهای بینالمللی برای افراد عادی.
- عدم دسترسی به ابزارهای سرمایهگذاری جهانی.
- اعتماد بیشتر به داراییهای ملموس و داخلی.
- سواد مالی محدود در زمینهی متنوعسازی بینالمللی.
با این حال، توسعه ابزارهای جدید مانند صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا، نفت و غیره به تدریج این شکاف را کاهش خواهد داد.
آیا همیشه اثر خانه اول بد است؟
در نهایت باید گفت که اثر خانه اول الزاماً پدیدهای منفی نیست. در برخی شرایط، سرمایهگذاری داخلی میتواند انتخابی منطقی و حتی استراتژیک باشد؛ بهویژه زمانی که بازار داخلی فرصتهای جذاب رشد دارد یا سرمایهگذار اطلاعات بهتری از آن دارد. اما مشکل زمانی ایجاد میشود که وابستگی بیش از حد به بازار داخلی باعث از دست رفتن تعادل پرتفوی و افزایش ریسک شود. امروز، که سرمایه بهراحتی از مرزها عبور میکند، تعادل میان سرمایهگذاری داخلی و جهانی میتواند کلید موفقیت مالی بلندمدت باشد.
نکته کنکوری: سرمایهگذاری جهانی، اگر با دانش و ابزار درست انجام شود، میتواند فرصتی برای افزایش بازده و کاهش ریسک باشد؛ حتی اگر قلبمان هنوز در خانه بماند.
