هر آن چیزی که باید درباره سیاست تسهیل کمی (Quatitative Easing) بدانید
در دنیای پرپیچ و خم اقتصادی امروز، مفاهیم و سیاستهای مختلفی وجود دارند که برای تحریک رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری به کار گرفته میشوند. یکی از این سیاستها که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته، تسهیل کمی (Quatitative Easing) است. اما تسهیل کمی چیست و چگونه عمل میکند؟ در این مطلب از رده، به بررسی عملکرد و اثرات تسهیل کمی بر اقتصادهای مختلف میپردازیم. همچنین، مزایا و معایب این سیاست را بررسی میکنیم و به دنبال یافتن پاسخ به این سوال میگردیم که آیا تسهیل کمی واقعاً کارساز و کارآمد است یا خیر.
تسهیل کمی چیست؟
تسهیل کمی (Quantitative easing) یکی از ابزارهای سیاست پولی است که توسط بانک مرکزی یک کشور به منظور تحریک اقتصاد و کنترل نرخ بهره استفاده میشود. در این روش، بانک مرکزی به طور مستقیم اقدام به خرید اوراق بهادار از بازار مالی میکند. هدف اصلی تسهیل کمی افزایش پایداری مالی و افزایش نرخ تورم است. با خرید اوراق بهادار، بانک مرکزی پول جدید به بازار مالی تزریق میکند و این عمل باعث افزایش پایداری مالی و کاهش نرخ بهره میشود. این اقدام همچنین میتواند به عنوان محرکی برای سرمایهگذاری و مصرف در اقتصاد باشد.
تسهیل کمی معمولاً در شرایطی که نرخ بهره به حداقل رسیده و سیاستهای معمول دیگر تأثیرگذار نیستند، استفاده میشود. این روش در برخی کشورها در دوران رکود اقتصادی و بحران مالی نیز به کار گرفته شده است. با این حال، تسهیل کمی همچنین ممکن است منجر به عواقب ناخواسته مانند افزایش نرخ تورم و نارسایی در بازار مالی شود.
فرآیند تسهیل کمی چگونه است؟
فرآیند سیاست تسهیل کمی به شکل زیر است:
1.تعیین هدف: در ابتدا، بانک مرکزی هدف خود را تعیین میکند. هدف معمولاً شامل افزایش رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و کنترل تورم است.
2.تعیین میزان تسهیل: بانک مرکزی تعیین میکند که چقدر باید عرضه پول را افزایش دهد. این میزان معمولاً بر اساس تحلیلهای اقتصادی و شرایط بازار تعیین میشود.
3.اجرای تسهیل کمی: بانک مرکزی عملیات خرید اوراق بهادار را آغاز میکند. این عملیات شامل خرید اوراق بهادار دولتی یا سایر اوراق بهادار از بانکها و نهادهای مالی است. با خرید این اوراق بهادار، بانک مرکزی پول جدید به بازار عرضه میکند.
4.تأثیر بر بازار: با افزایش عرضه پول، نرخ بهره کاهش مییابد. این امر میتواند به عنوان محرکی برای سرمایهگذاری و مصرف باشد.
5.پایان تسهیل کمی: بانک مرکزی تصمیم میگیرد زمانی که هدفهای خود را به دست آورد، تسهیل کمی را متوقف کند. این میتواند به وسیله کاهش خرید اوراق بهادار یا افزایش نرخ بهره انجام شود.
در کل، فرآیند سیاست تسهیل کمی شامل تعیین هدف، تعیین میزان تسهیل، اجرای تسهیل کمی، تأثیر بر بازار و پایان تسهیل کمی است. این سیاست به عنوان یک ابزار سیاست پولی استفاده میشود تا اقتصاد را تحریک کند.
تسهیل کمی چه مزایایی دارد؟
برخی از مزایای تسهیل کمی عبارتند از:
افزایش نقدینگی
با اجرای تسهیل کمی، مقدار پول در جریان افزایش مییابد و نقدینگی افراد و شرکتها زیاد میشود. این میتواند رشد اقتصادی را تحریک کند و از رکود اقتصادی جلوگیری کند.
کاهش نرخ بهره
با افزایش نقدینگی، نرخ بهره کاهش مییابد. این امر میتواند سرمایهگذاری را تشویق کند و رشد اقتصادی را تسریع کند.
افزایش قیمت داراییها
با اجرای تسهیل کمی، قیمت داراییهایی مانند سهام و ملک افزایش مییابد. این میتواند سرمایهگذاران را تحریک کرده و ایجاد ثروت بیشتر را تسهیل کند.
تسهیل کمی چه معایبی دارد؟
برخی از معایب تسهیل کمی عبارتند از:
افزایش تورم
یکی از معایب تسهیل کمی، افزایش تورم است. با افزایش نقدینگی و کاهش نرخ بهره، قیمتها افزایش پیدا کرده و ارزش پول کاهش مییابد. این میتواند بر قدرت خرید مردم تأثیر منفی بگذارد.
ایجاد ناپایداری در بازار
تسهیل کمی میتواند باعث ایجاد ناپایداری در بازار مالی شود. افزایش قیمت داراییها و کاهش نرخ بهره میتواند باعث نوسانات قیمتی شدید شود و تعادل بازار را برهم بزند.
افزایش نابرابری درآمدی
تسهیل کمی ممکن است به نفع صاحبان داراییها و سرمایهگذاران باشد، اما ممکن است نابرابری درآمدی را افزایش دهد. این میتواند شکاف بین ثروتمندان و فقرا را افزایش دهد.
به طور خلاصه، تسهیل کمی میتواند مزایا و معایب خاص خود را داشته باشد. این بستگی به شرایط اقتصادی و سیاستهای مالی دولت دارد.
نمونههایی از اجرای سیاست تسهیل کمی
تاکنون بانکهای مرکزی برخی از کشورها از سیاست تسهیل کمی استفاده کردهاند که چند مورد از آنها را در ادامه بررسی میکنیم:
تسهیل کمی در ایالات متحده
در دهه ۲۰۰۰، اقتصاد ایالات متحده با مشکلاتی روبرو بود. بعد از بحران دات کام در سال 2000 و حادثه 11 سپتامبر در سال 2001، اقتصاد ایالات متحده با رکود مواجه شد. به منظور تحریک رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری، بانک مرکزی ایالات متحده تصمیم گرفت از سیاست تسهیل کمی استفاده کند. در این دوره، بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را به حداقل تاریخی کاهش داد و مقدار زیادی پول به بازار عرضه کرد.
تسهیل کمی در این دوره به دو مرحله تقسیم شد. در مرحله اول (2003-2001)، نرخ بهره به حداقل تاریخی 1٪ کاهش یافت. در مرحله دوم (2014-2008)، بانک مرکزی ایالات متحده برنامههای تسهیل کمی بزرگتری را اجرا کرد و مقدار زیادی پول را به بازار عرضه کرد.
رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و افزایش قیمت داراییها از اثرات اجرای سیاست تسهیل کمی در دهه 2000 در ایالات متحده بودند.
تسهیل کمی در اروپا
در دوران بحران مالی یونان که در سالهای 2010 تا 2012 رخ داد، بانک مرکزی اروپا از تسهیل کمی به عنوان یکی از ابزارهای مقابله با بحران استفاده کرد. این اقدام به منظور کاهش نرخ بهره و تحریک اقتصاد منطقه یورو بود. بانک مرکزی اروپا در این دوران اقدام به خرید اوراق بهادار دولتی یونان و سایر کشورهای عضو منطقه یورو کرد. این خریدها به صورت مستقیم از بازار مالی انجام میشد و باعث افزایش پایه پولی در بازار شد. هدف اصلی این اقدام، کاهش نرخ بهره برای کشورهای بدهکار و کاهش فشار مالی بر آنها بود.
کاهش نرخ بهره، کاهش فشار مالی، تحریک اقتصاد از اثرات مثبت اجرای این سیاست بود. با همه اینها، تسهیل کمی در اروپا در دوران بحران مالی یونان اثرات مخربی را نیز به همراه داشت. برخی از این اثرات شامل افزایش قیمت اوراق بهادار، افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش ارز ملی بود. همچنین، تسهیل کمی نتوانست مشکلات ساختاری و اقتصادی عمیقتر در کشورهای بدهکار را به طور کامل حل کند.
تسهیل کمی در ژاپن
در دهه 1990 ژاپن با مشکلات اقتصادی جدی مواجه شد که از آن به عنوان بحران اقتصادی ژاپن یاد میشود. در این دوران، بازار سهام ژاپن به شدت رکود پیدا کرد و قیمتها به طور مداوم کاهش یافت. بانکها نیز با مشکلات بزرگی روبرو بودند و بدهیهای غیرقابل بازپرداخت را تجربه میکردند. برای مقابله با این بحران، بانک مرکزی ژاپن (بانک ژاپن) از سال 2001 تا 2006 از سیاست تسهیل کمی استفاده کرد. با این حال، تسهیل کمی در ژاپن نتوانست مشکلات اقتصادی عمده را به طور کامل حل کند و تاثیرات آن محدود بود. همچنین، این روش باعث ایجاد مشکلاتی مانند افزایش بدهی عمومی شد.
آیا سیاست تسهیل کمی واقعا کارساز و کارآمد است؟
اثرات سیاست تسهیل کمی وابسته به شرایط و عوامل مختلفی است و نمیتوان به طور قطعی ادعا کرد که آیا این سیاست همیشه کارساز و کارآمد است یا خیر. در برخی موارد، تسهیل کمی میتواند اثرات مثبتی داشته باشد و در برخی موارد دیگر ممکن است باعث ایجاد مشکلات جدیدی شود. به عنوان مثال، این سیاست میتواند در شرایطی که اقتصاد در رکود قرار دارد و نرخ بهره بالاست، بهبودی را به همراه داشته باشد. اما نمیتواند مشکلات ساختاری و اقتصادی عمیقتر را به طور کامل حل کند. بنابراین، برای ارزیابی کارآمدی سیاست تسهیل کمی، باید به شرایط و عوامل محیطی و اقتصادی هر کشور توجه کرد. همچنین، اجرای هوشمندانه این سیاست و مدیریت مناسب آن میتواند در نتایج این سیاست بسیار تاثیرگذار باشد.